نیما یوشیج

فریدون توللی

فريدون توللی در سال 1298 در شيراز متولد شد. پدرش، جلال توللي از اعيان و سالار قبيله توللي و خزانه دار قوام الملك بشمار مي رفت و مادرش طبع شعر داشت و در اشعار مذهبی مي سرود. مقدمات تحصيلات ابتدايي را در خانه آموخت. پس از پایان دوره آموزشهای دبستانی و دبیرستانی به دانشگاه تهران رفت و در سال 1320 در رشته باستان شناسی دانشکده ادبیات این دانشگاه فارغ التحصیل شد سپس به کار باستان شناسی روی آورد.

  وی در گروه هاي علمي باستان شناسي شوش و پاسارگاد و امور هنري تخت جمشيد و فسا و داراب شركت داشت و مدارج اداري را از عضويت و رياست تا مديركلي باستان شناسي فارس پيمود و از سال 1345 براي آنكه بتواند بيشتر به شعر و ادب بپردازد، فقط به مشاورت امور ايران شناسي دانشگاه شيراز كه مطابق و متناسب با ذوق و سوابق تحصيلي و تجربي او بود، بسنده كرد. پس از شهریور 1320 وارد فعالیت های سیاسی شد و در راستای این فعالیت ها به نوشتن مقالاتی تحت عنوان التفاصیل پرداخت. پس از مرداد 1332 که تب و تاب های سیاسی جامعه فرو نشست از فعالیت سیاسی دست شست و در کتابخانه دانشگاه پهلوی شیراز به کار مشغول شد.
توللی بر اثر خواندن شعر افسانه و آشنایی با نیما، از نخستين كسانی است كه به شيوه نيمايی شعر سرود و به یکی از پیشروان آن تبدیل شد. وی در سال 1319 با سرودن شعر «پشيمانی» به گفتن اشعاری در بافت و قالب جديد پرداخت. تاثیر توللی از نیما و شعر افسانه به حدی بود که از عشق مفرط به نیما، نام اولین فرزند خود را که دختر بود، نیما گذاشت. دفتر شعر (رها) محصول همین دوران است. او بعدها در مرز میان شیوه ی نو و کهنه متوقف ماند و به مخالفت با فرم آزادی نیمایی پرداخت و با انتشار مجموعه (نافه) در سال 1339 آشکارا مخالفت خود را با بيان اديبانه ابراز کرد و سخت به نيما و ياران او تاخت و آنان را ياوه سرا خواند. او سرانجام با انتشار (پویه) که مجموعه ای از غزل و قصیده به شیوه قدیم است پا در راه بازگشت نهاد.
شعر نو از ديد توللی ويژگی های خاص دارد. او وزن را در شعر می پذيرفت ولی عقيده داشت که بايد با حال شعر هم آهنگی داشته باشد. توللی از سرودن اشعار بی وزن پرهيز می کرد. قافيه را طرد نمی کرد. رعايت قواعد زبان فارسی را واجب می دانست و نوپردازان راستين را به رعايت این اصول توصيه می کرد. اما شعر او از نظر شکل در حد افسانه باقی ماند و از نظر محتوا با آنکه شعر شيپور انقلاب می توانست برای او آغازی باشد به سوی مضامين اجتماعی و سياسی، آن را رها کرد و باز تسليم تخيلات شد و از بيان احساسات شخصی تجاوز نکرد. اشعار توللی سرشار از غم و نوميدی و وحشت و تاريکی است اما او پس از چندی به نوعی زندگی ويژه دست يافت و آن را در مجموعه (پويه) به اوج رساند. با اين همه توللی را با توجه به محتوای غنايی و عاشقانه اشعارش می توان شاعری تصويرگرا نامید. توللی قالب چهار پاره را در شعر فارسی رواج داد و به اوج رساند و عده ای از شاعران مانند محمد علی اسلامی، نصرت رحمانی، فروغ فرخزاد و حسن هنرمندی را تحت تاثیر خود قرار داد.
***
آثار (رها ، شیراز 1329 - نافه، شیراز 1339 - کاروان - التفاصیل - پویه، کانون تربیت شیراز 1345 - بازگشت، نوید شیراز 1369 - شگرف، جاویدان 1370)
***
باستانشناس
در ژرفنای خاک سيه باستان شناس
در جستجوی مشعل تاريک مردگان
در آرزوی اخگر گرمی به گور سرد

 خاکستر قرون کهن را دهد به باد
تا از شکسته های يکی جام
يا گوشواره های يکی گوش
يا از دو چشم جمجمه ای مات و بی نگاه
گيرد سراغ راه
بيرون کشد ز ياد فراموشی سياه

افسانه ی گذشت جهان گذشته را
وز مردگان به زنده کند داستان غم
بی اعتنا به تربت گلچهره گان خاک
بر استخوان پير و جوان می زند کلنگ

تا در رسوب چشمه ی خشکيده ی حيات
يابد نشان قطره ی وهمی به گور تنگ
ناگاه خيره کژدمی از گوشه ی مغاک
از دنگ و دنگ تيشه هراسان و خشمناک
سر می کشد ز جمجمه ای شوم و دلگزای
می تازدش به هستی و می دوزدش به خاک
لختی دگر به دخمه ی تاريک و پر هراس
کفتار می خورد ز تن باستان شناس


مطالب مرتبط