نجوایی با جناب عبدالملکیان(تنها به خاطر نیما و خانه ی دزاشیب)
در روزگاری که دل و دستمان بخاطر خطر تخریب عمدی و سهوی آثار تاریخی می لرزد و سالها ضرورت توجه به آن را در نامه های علنی، غیرعلنی و جلسات مختلف گوشزد می کنیم، موضوع خروج ثبت خانه تجریش نیما به رای دیوان عدالت اداری خبرساز شد. پیگیری وضعیت خانه نیما و ضرورت خرید را می توانید از میان نامه هایی که به روسای جمهوری دولت نهم تا امروز و روسای فراوان سازمان میراث فرهنگی نوشته ام، بیابید. می دانید که سازمان میراث فرهنگی به دلایل مختلف، بسیار ناتوان شده و مشکلات فراوانی دارد و به علت ناتوانی در خرید ابنیه های تاریخی و ثبتی، عملاً بخشی از هویت تاریخی و معماری ما نابود شده است.
شهرداری ها هم بر اساس ماده55 قانون شهرداری ها وظیفه دارند تا با برنامه ریزی و سرمایه گذاری در حوزه مسایل اجتماعی، فرهنگی و هنری موجب ارتقای رشد جامعه شوند. به همین دلیل ما از شهردار و شورای اسلامی شهر تهران برای نجات خانه نیما یاری خواستیم و خوشبختانه فرهیختگان فرهنگی با سوابق عالی مدیریت، سکاندار مدیریت کلانشهر ایران هستند و هرگز اجازه نمی دهند تا تخریب خانه نیما، سبقه ی فرهنگی شان را خدشه دار سازد و نامشان در کنار افراد بی کفایت قرار بگیرد.
در این مسیر، دوستان و همراهان فراوانی داشته و داریم و شما نیز چون شاعران و نویسندگان و دیگر هنرمندان، دغدغه نجات خانه نیما دارید. فرموده اید که: «من محمدرضا عبدالملکیان دبیر کنگره شعر نو ایران از همین جا اعلام میکنم : اگر مشکل خانه نیمایوشیج در تهران ، مشکل تهیه پول برای خرید آن است ، ما با استمداد از شاعران سراسر کشور و علاقه مندان شعر و فرهنگ ایران زمین ، به هر نحو ممکن ، پول خرید آن را فراهم میکنیم. از آنجا که بیش از 30 هزار شاعر دارای کتاب منتشر شده و حدود 100 هزار شاعرفعال کشور ، هنوز صاحب یک سقف و سرپناه و یک تشکل سراسری نیستند . خانه نیما مناسبترین گزینه برای شکل گیری خانه شاعران ایران است.»
اما بگذارید آهسته تر نجوا کنیم که ادعای خرید خانه نیما توسط شاعران را برچه اساس و برآوردی فرموده اید؟ می دانید که حداقل قیمت این خانه هفت میلیارد تومان است؟ این قیمت براساس تحقیقی ست که سال قبل برای خانه نیما داشتم و در جلسه ای با پسرعموزاده نیما، به دنبال راه حلی برای نجات این خانه بودیم.
اگر آمار سی هزار شاعر صاحب کتاب و صدهزار شاعر فعال، صحت داشته باشد و به دنبال سقفی فرهنگی برای خود هستند، توان آن را دارند تا به خرید این خانه کمک کنند؟ آیا می توانند با پرداخت حداقل یک میلیون تومان در مدت یک ماه، هفت میلیارد موردنظر را تهیه کنید؟ فارغ از اینکه بخشی از تعداد شاعرانی که ذکر فرموده اید، اساساً شعر نو را قبول ندارند تا پولی برای این خانه هبه کنند و اکثر هنرمندان در معیشت روزمره خود مانده اند. اگر تمکنی داشتند دفترهای شعر در پستو مانده را به چاپ می رساندند. این ادعا می تواند موجب کم توجهی متولیان فرهنگی به خانه نیما شده و به انتظار وعده شما بمانند. حرف های بخشنامه ای و منم گویی ها را کنار بگذاریم.
فرموده اید: «من محمدرضا عبدالملکیان دبیر کنگره شعر نو ایران از همین جا اعلام میکنم : اگر مشکل خانه نیمایوشیج در تهران ، مشکل تهیه پول برای خرید آن است ، ما با استمداد از شاعران سراسر کشور و علاقه مندان شعر و فرهنگ ایران زمین ، به هر نحو ممکن ، پول خرید آن را فراهم میکنیم» واقعا نمی دانستید که مشکل خانه نیما، تهیه پول است؟ چند بار از این کوچه گذشته اید؟ می دانید خانه جلال و سیمین کجاست؟ می دانید که این خانه را جلال نساخته است؟ با دبیر کنگره شعر نو شدن که نمی توان متولی شعر معاصر شد؟ قبل از شما هم دیگران، دبیری کنگره شعر نو و همایش نیما یوشیج را به عهده داشته اند. خاستگاه شعر نو ایران هم مازندران است نه گیلان.
در یادداشتی هم با عنوان «رونوشتی از یک نامه به دو مسئول اجرایی کشور: «دم خروس یا قسم حضرت عباس!!!» گویا از بدعهدی شهرداری در پرداخت هزینه کنگره شعر ناراحت هستید. لطفاً نیما را بهانه ی مشکلات دیگر نکنید. متولی برگزاری همایش های ادبی، وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی است و البته باید دیگر دستگاه های مرتبط با امور فرهنگی مساعدت نمایند. در این سالها بسیاری بنام کنگره و نشان و فلان، از دوش نیما بالا رفته اند و نما و نمایش داده اند. منتظر تکلیف هستید تا بدانید «پول ندارند یا خانه نیما در اولویت نیست!».
به عنوان کسی که سالها در بخش نیماپژوهی، قلم و قدمی می زنم به نجوا می گویم: «شماره حسابی رسمی اعلام کنید تا هر کس که می تواند برای خانه نیما کمک نماید. اگر مبلغ قابل توجهی بود به یاری شهرداری و میراث فرهنگی بیایید. این خانه علاوه بر خرید، نیازمند مرمت و تجهیز است و لوازم فراوانی برای استفاده نهایی می خواهد. خانه نیما توسط هر اداره و سازمانی خریداری شود، خانه – موزه شعر نوین ایران بوده و با ضوابط مرمتی و موزه داری، آماده بهره بردای خواهد شد.
با کمک به حفظ خانه نیما و ثبت مجدد در فهرست آثار ملی، به عنوان یک ایرانی فرهنگمدار ازمسئولین و کسانی که سکاندار تعالی جامعه هستند، بخواهیم تا شخصیت ها و شاخصه های ویژه را پاسداری کنند. نیما در طول زندگی اش، هیچ امیر و وزیر و خانی را مدح نکرد و هرگز خودنمایی نداشت. بیایید فرزند خلف نیما باشیم. نیما از نزدیکان نسبی و سببی خود نامهربانی، فراوان دید. به شاعران و ادعاهایشان هم اعتمادی نداشت. یکبار دیگر وصیت نامه اش را بخوانید. بگذار نگران باشم که ادعای شما کمکی به نجات خانه نیما نکند.
با احترام- محمد عظیمی
سوم بهمن ماه 1396
مطالب مرتبط