نیما یوشیج

همسایه !

یوش. 16 مهر 22

از قافیه پرسیدی. برای تو، روزی خواهم گفت. در نظر دوست تو، قافیه یک موزیک جداگانه از وزن، برای مطلب است. شعرِ بی قافیه، خانه ی بی سقف و در است. همسایه ی تو برای این معنی و تعریض، جز در این قوّه تفکّر نخواهد داشت.
من خیال می کنم هر دو دسته به خطا می روند: هم آن ها که شعر را هجایی می سازند و هم عده ای که شعر را بی قافیه می سازند.
در حالی که هیچ یک از این دو دسته دلیلی ندارند، جز اینکه می خواهند به پای شاهبازِ توانایی که دوستِ تو باشد پریده، بعد از سال ها که او پرواز کرده و پهناور این هوا را پریده است، کاری تازه کرده باشند. ولی برای چه، کارِ تازه؟ اگر جوابی برای این سئوال جز این نداشته باشید که بگویید ذوقِ سالمِ من این را پسندیده است یا این زیباتر می کند و آزادتر می کند هنر را، یقین بدانید خیلی کورکورانه رفته اید.
من در کوهستان، چندی ست بی نهایت وحشی شده ام. فکرم در این خصوص، کار نمی کند. همین قدر می گویم: کسانی که خیال می کنند شعر آنها بی قافیه باشد، گروهی کهنه پسند را در برابر می بینند و یک حسِّ لجوجانه، بیش از حسِّ دیگر، آنها را برانگیخته است. بعکس کسانی هم که به قافیه می چسبند و می خواهند حتماً شعر آنها قافیه دار باشد، یک کم جرئتی و وحشت، گریبانگیر آنهاست و می خواهند خواننده ی کهنه پرستی را که در برابرِ خود می بینند از شعرِ خود راضی بدارند، به این جهت همان عادت را پیروی می کنند.
ولی هیچیک از این دو نیست. اساسِ کار، سهل کردنِ طرز کار و به همان اندازه زیبا ساختنِ فرم است به واسطه ی حالت طبیعی که به فرم داده می شود و حفظ آن حالت که تقاضا می کند. شعر به وضع طبیعی دکلامه (بیان) شود و به همپای آن، به عبارت اخری به تبعیت آن، قافیه هم روان و طبیعی باشد. چون این مقدمه است برای آن چه روزی به شما معلوم خواهم داشت عجالهً بیش از این نمی نویسم.
نه آنقدر خودسر و بدون دلیل باشید و نه اینقدر ترسو و مطیعِ عادت های پوسیده. قافیه ساختن، خیلی مشکل است اگر ذوقِ شما یاری نکند. زیرا ساختمانِ قافیه از شکلِ حروف بیرون رفته، اساسِ آن استوار می شود به روی ذوقی سالم که طنین و آرمنیِ مطلب را می شناسد و می داند با کدام کلماتِ هم وزن و هم خرج، جفت کند و با کدام کلمه که مخرج و وزن علیحده دارد، شعر خود را تمام کند. قافیه سازیِ دوست شما، از این راهِ دقیق است.
چیزی براین گفته ام نمی افزایم، فقط می گویم آزاد باشید. آزاد ساختن، قبل از زیبا ساختن. فعلاً هیچ قافیه نسازید اگر کهنه کار در شعر نشده اید و ذوق شما اجازه نمی دهد، مقیّد به قافیه نباشید. این زیبایی را، روزی که درک کردید، به شعر خود بیفزایید.

مطالب مرتبط