نیما یوشیج

من از دیار نی لبک ها آمده ام

20/2/1374-محمد عظیمی

من از دیار نی لبک ها آمده ام
دریایی سبز و چوپانی
و کبوترانی که
خدا خدا می کنند.
پدربزرگ در پدیار لمید
و مه را
در ولوله ی باد
سر داد.
نی مرا با خود برد
همه را
گوسفندان و سگها را
تنها تلنگر توست
که بیدارمان می کند
«ای نی زن که تو آوای نی برده ست دور از ره
کجایی؟»
باشد که از تپه های خودفراموشی
به نقطه صفر
باز گردیم
و برای عروج
صخره ها را
روی هم بچینیم
و کوه ها را.
عمق در کوه است
و درخت ما را از جنگل غافل می کند
وقتی به چشمه رسیدی
تامل کن
اطراق جایز نیست
تا ابر
فاصله ای به وسعت استقامت است.

مطالب مرتبط